پیام‌نما

الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ بِغَيْرِ حَقٍّ إِلَّا أَنْ يَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَ لَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِيَعٌ وَ صَلَوَاتٌ وَ مَسَاجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ‌اللَّهِ كَثِيرًا وَ لَيَنْصُرَنَّ‌اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ إِنَّ‌اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ * * * همانان که به ناحق از خانه‌هایشان اخراج شدند [و گناه و جرمی نداشتند] جز اینکه می‌گفتند: پروردگار ما خداست و اگر خدا برخی از مردم را به وسیله برخی دیگر دفع نمی‌کرد، همانا صومعه‌ها و کلیساها و کنیسه‌ها و مسجدهایی که در آنها بسیار نام خدا ذکر می‌شود به شدت ویران می‌شدند؛ و قطعاً خدا به کسانی که [دین] او را یاری می‌دهند یاری می‌رساند؛ مسلماً خدا نیرومند و توانای شکست‌ناپذیر است. * * كسى كاو دهد يارى كردگار / بود ياورش نيز پروردگار

۲ فروردین ۱۳۸۵، ۱۱:۵۲

/ مرور اجمالي ابيات بهاري از بزرگان ادب /

بهار ، آئينه اي از مفاهيم انساني در شعر شاعران ايران زمين

بهار ، آئينه اي از مفاهيم انساني در شعر شاعران ايران زمين

بهروز ساقي - شاعر معاصر ، گفت : در ادبيات و خصوصا در اشعار شاعران ما نيز از دير باز ، بهار وعناصر آن مثل سبزه وگل و آواز پرندگان و ... الهام بخش شاعران و دستمايه آنان براي خلق تصاوير و تجيلات بديع و دلنواز بوده است .

اين شاعر معاصر درگفتگو با خبرنگار فرهنگ و ادب مهر ، با بيان اين مطلب افزود : ايران كشوري چهار فصل است كه فصل بهار در ميان فصلهايش جلوه ديگري دارد . 

بهروز ساقي تصريح كرد : در دوره هاي اول شعر فارسي بهار چون تابلويي زيبا پيش چشم شاعران هنرمند قرار داشته و همان طوركه مي  ديده اند آن را بر پرده زبان و در قالب كلام نقاشي كرده اند ، برخي  بيشتر به توصيف خود فصل بهارو زيبايي هاي آن پرداخته اند. مثلا " فردوسي " درشاهنامه كه غالب مضامين آن حماس و در وصف صحنه هاي جنگ و نبرد است ، در جايي همه به فرا خورحال به توصيف بهار دست زده  و آورده است  :

زفرش جهان شد چو باغ بهار
هوا پر زابر و زمين پرنگار
از ابر اندر آمد به هنگام نم
جهان شد به كردار باغ ارم

" انوري " هم در با توجه به همين زيبايي هاي ظاهري بهار ، توصيه مي كند كه :

در باغ رو كه دست بهار از سردرخت
برفرقت از شكوفه بريزد نثارها

يا شعري ديگر كه :

شب و شمع و شكر و بوي گل و باد بهار
مي و معشوق و دف و رود و ني و بوس و كنار
سبزه و آب گل افشان و صبوحي در باغ
ناله بلبل و آوازبت سيم عذار

اين شاعران در اين گونه توصيف ها نگاهشان به بهار نگاهي مادي و ظاهري است و منظورشان ازبهار ، همان زنده شدن طبيعت و تغيير و تحولي است كه پيش چشم همگان رخ مي دهد و تنها شاعران با تركيب آن با عناصر ديگر تابلوش زيبا را ترسيم مي كنند. امير خسرو دهلوي نيز در توصيف بهار مي گويد:

بهار پرده بر انداخت روي نيكو را
نمونه گشت جهان بوستان مينو را
بيا كه تا به چمن در رويم و بنشينيم
به بوي گل به كف آريم جام گلبو را

به قول " حافظ " در اين نوع از نگاه به بهار :

بدان رسيد ز سعي نسيم باد بهار
كه لاف مي زند از لطف زوج حيواني

اما بهار و ديگر عناصر تشكيل دهنده آن بعدها از حالت موضوع و مضمون قرار گرفتن براي در شعر خارج شد و به عنوان آئينه اي از بسياري از لطافت ها و زيبايي هاي زندگي و مفاهيم انساني و احساسي شاعران در آمده اين گونه بود كه در قالب روح انگيز بهار روح ديگري دميده شد و بهار " مشبه به" شبيه روي زيبا ، جواني و دلبر و معشوق و محبوب ديگر مفاهيم انساني در آمد.

" بابا طاهر" در باب جواني و تشبيه آن به بهار گفته است :

بهار آمد به صحرا و در و دشت
جواني هم بهاري بود و بگذشت

" اميرخسرو دهلوي " نيز دارد كه :

عهد جواني كه بهار تن است
نسبتش اينك هم از اين گلشن است
تا بود اسباب جواني به تن
روي چو گل باشد ،  تن چون سمن

يا مي گويد :

چو غنچه تا به  تو دل بستم اي بهار جواني
به هيچ جا ننشستم كه جامه اي ندريدم

کد خبر 305069

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha